شهرهای اسلامی به شهرهایی اطلاق می شود که در سرزمینهای دارای فرهنگ و اعتقادات نشأت گرفته از دین اسلام ایجاد شده یا رشد یافته اند. شهرنشینی و شهرهای اسلامی، دوره ای مشخص و محدود (چهارده قرن پیش تاکنون) را در بر می گیرد و با کمال شگفتی بر پهنه ای بسیار وسیع در سه گوشه جهان کم و بیش مهم و باستانی گسترش یافته است. این پهنه از اقیانوس اطلس تا دریای چین، از خلیج گینه تا آسیای مرکزی، از بالکان تا اندونزی و از شاخ آفریقا تا خلیج بنگال گسترده شده است.
این شهرها در ویژگی های کالبدی و اجتماعی متأثر از حاکمیت فرهنگ اسلامی یا حکومت های اسلامی اشتراک های زیادی دارند. از نظر محققان، تنها قرار گرفتن شهرهای مورد بررسی در حیطه فرمانروایی مسلمانان، برای اطلاق شهر اسلامی کافی نبوده و شناخت وجود تمایز بین شهر اسلامی و شهرهای قدیمی در سرزمین های اسلامی و سایر شهرهای خارج از قلمرو اسلامی نیز مورد توجه است. اهمیت دین اسلام و فرهنگ اسلامی در شکل گیری الگوی خاصی از زندگی شهری در بخشی از جهان با تاریخ معماری، اجتماعی و سیاسی مشخص سبب شده که محققان با در نظر گرفتن ویژگی های عام شهر در تعیین شهرهای اسلامی، مبنایی را برای مطالعات خود فراهم سازند.
مفهوم شهرهای اسلامی
مطالعات شهری که با هدف توضیح و توصیف وضعیت شهرها در جهان اسلام انجام می شود، در چارچوب مفهومی شهر اسلامی قرار می گیرند. بر اساس این مفهوم، اسلام دینی ذاتا شهری پنداشته می شود؛ که با زندگی شهری هماهنگ شده و مقرراتی برای تنظیم جوامع شهری ارائه می کند. بنابر این نخستین عامل تعیین کننده شکل شهر در نظر گرفته می شود. (Cihangir,2004) مفهوم شهر اسلامی، نخست در مطالعه شهرهای شمال آفریقا مورد استفاده قرار گرفت. این تحقیقات سبب شکل گیری قالبی کلی از شهر اسلامی گردید که آن را به کل شهرهای موجود در قلمرو حاکمیت اسلام تعمیم می دهند. مطالعات، بیشتر درباره شهرهای اسلامی در خارج از آفریقا و خاورمیانه موجب پیچیدگی در مفهوم و مشخصات کلی شهر اسلامی و تنوع نظرها در این باره گردید.
در مورد ماهیت و قابلیت تمایز شهر اسلامی نظریه های گوناگونی مطرح شده است. در یک دسته بندی کلی پنج نظریه یا موضع مشخص زیر قابل توجه است:
1- نظریه هایی که شهر در قلمرو فرهنگ اسلامی را تقلیدی از شهرهای قدیمی رومی و یونانی می دانند.
۲- نظریه هایی که شهر در قلمرو فرهنگ اسلامی را صفت شرقی داده و آن را شهر شرقی نامیدند.
٣- نظریه هایی که شهر در قلمرو فرهنگ اسلامی را فاقد شرایط و ویژگیهای یک شهر می دانند.
۴- نظریه هایی که شهر در قلمرو فرهنگ اسلامی را فاقد تداوم و استمرار تاریخی می دانند.
۵- نظریه هایی که شهر در قلمرو فرهنگ اسلامی را دارای ساختار سست و بی قاعده می دانند.
(باقری، ۱۳۸۶: ۶۸۔ ۶۹).